حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

دل تنگ(۸)

می خوام دوباره بنویسم شاید کمی تسکین بگیرم... می خوام بگم چرا دنیا ما این جوریه؟ چرا با من با تو بد تا میکنه... بد تا کرد...! چرا بعد این همه آشفتگی و دربه دری همه میگن زندگی کن؟ آخه چه جوری...؟ ما که کاری به کسی نداشتیم... داشتیم نون عشقمون می خوردیم... به قول شما داشتیم زندگی می کردیم... ما که به همون دل خوشیهای کوچیکمون قانع بودیم... چیزی نخواستم از این دنیا... این وسط کی رشته الفت گسست... کی بد شد؟ من یا تو... باشه حتما من بدم که باید بد ببینم... لابد من باید تنها قربونی این عشق باشم... من باید خودمو با این نبودنت تطبیق بدم... من باید از کوچه های اقاقی خاطرات پای پیاده بگذرم... گریه و حسرت تنها در وجوم من ریشه بزنه...جوانیم هم به پای تو در این سرای دلتنگی میگذره... حالا که نیستی می خوام منی نباشه... بی وفایم  قطرات اشکهای بیگناهم میباره تندتر از همیشه... کجایی... با که هستی... در خیال چه هستی... خیابان و کوچه ای نمانده که خالی از یاد تو باشه... با هر بار آمدن باران یاد تو بیشتر در فضای تاریک چشمام موج میزنه... قطرات سرشکسته نگاهم با آه و انتظار در قلبم رسوب میکنن... میدونم دیگه بر نمی گردی...

.................................................................................................

پی نوشت: نباید هیچ انتظاری داشت که زندگی به میل ما بگذره... همون بهتر که روال خودش را طی کنه...

 

(عاشق تنها.شهریور86)

(تولدی دیگر)

 

امشب تولدمه... نمیدانم در خیالت مانده روز تولدم یا...؟ نترس اگر یادت هم مانده کادویی ازتو نمی خواهم... مهم اینه که به یادم باشی که این هم محاله... میدانم روزهایی که من را به یادت می انداخت از صفحه تقویم جدا کردی... اشکالی نداره من در خیالم جشن می گیرم حضورت را در این لحظات آغازین ماه... مثل اون وقتا تو را می بینم که باری دیگر زل زدی در چشمانم و روز سرآغاز این زندگی را زودتر از هر کسی بهم تبریک می گویی... یادش به خیر... انگار رویا با تو بودن تمامی نداره... بگذریم... هیچ حس خاصی ندارم انگار برام فرقی نمیکنه که امروز روز متولد شدنم است... ای کاش امروز... نمی خوام امروز چیزی بگم تا خاطرم آزرده بشه ویا از شوق و یاد گذشته دوباره به یاد تنهایام افتاده باشم... می خوام به هیچی فکر نکنم... می خوام پرواز کنم... می خوام برم... می خوام هنوزم باشم و با بی عاری بگم:

                        

                  عاشق تنها تولدت مبارک

......................................................................................