حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

خدا مرا لایق عاشق تو ندید

تو را در قلبم پنهان کرده ام.و تو بهترین حالت ممکن منی...زمانی که به تو فکر میکنم به تو می اندیشم زیباترین حالت ممکن است... خدا مرا لایق عشق تو ندید و میدانم با همه خوش باوری هایم در وصل به تو همه ی احساسم را به گور میبرم ... شک ندارم که مثل همیشه  می گویی:دیگر دیر است تو را بوییدن و زل زدن در دریای چشمانت و‌دست کشیدن در جنگل موهایت...من هم به اجبار گذشتم کنار گذاشتم همه گلایه ها را. ولی حقمه که با هرم خیالت خاطره سازی کنم...بارها در خیالم دستانت را  بگیرم...حتی وقتی در خوابم نقش اول رویاهامی... خدایا خیلی  مواظبش باش و از من هواشو بیشتر داشته باش... آرزومه  همیشه از ته دل بخنده...و چه زیباست من دلیل حال خوب او باشم و یا نقش کوچکی را در شادی او ایفا کنم.تنها کاری که از دستم برایش باید بربیاد همینه...دیگه هیچی بلد نیستم...نازنینم تو را داشتن و نقش چشمانت را در آیینه چشمانم دیدن حسرت همه سالهایم هست و میدانم این درد فراق و نبودنت تا ابد در قلبم خواهد ماند...عشقی که روزی جوانه کوچکی بود حالا درخت مستحکمی شده...که در تمام وجودم ریشه زده و تو بایدزیر شاخ و برگش باشی... خیلی خوشحالم که عاشق توام...حتی اگر به عقب هم برگردم باز هم تو را با همه وجودم انتخاب میکنم...عشق یعنی حال دلت خوب باشد و من با تو حال دلم خوبه،حتی با فکر کردن به تو...و عاشقت می مانم...