حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

بازگشت

اومدم به شهر خودم و باز تکرار روزمرگی همیشگی...فردا هم اولین روز کاری در سال ۱۴۰۲ باید عادت کنم با ۰۲ توی نامه های اداری...بهترین قسمت سال جدید دیدن تو بود خوشحالم که دیدمت...و با انرژی سال نو را آغاز میکنم...فردا کلی کار دارم باید کارتابل چک کنم...ان شاءالله شروع سال جدید برای هم خوش یوم باشه...من رفتم از دیار تو ولی نقش چشمانت در ذهنم باقی ماند تا دیدن دوباره تو...مواظب خودت باش عزیزم..‌‌.

خداحافظ نه...به امید دیدار مجدد

دیوونه و مجنون تو هستم ای یار...امشب آخرین شب اقامتم در کوی تو هست...خیلی اذیت شدیم  برای دیدن هم...ولی خواست خدا و بعد دل پاک عاشقت بود در لحظه ای که امیدی نداشتم تو آمدی و همه عاشقان عالم  را روسفید کردی آری تو  را  دیدم که خرامان خرامان سرراهم قرار گرفتی  دیدمت زیبا ... چه زیباست تو را پرستیدن...‌ دلایی که پاکن فرصت دیدار هم مهیا میشه...دیدمت و با انرژی نگاه نافذ چشمانت سال جدید آغاز میکنم..‌.من سراپا به فدای نگاه هرم چشمانت...نمی دانم دوباره سر کدام کوی و برزن ببینمت...ولی به امید فرصت دیدار منم اون شب گرد بیدار.‌‌..باز با انرژی دل به جاده ها میدهم که باری دیگر در کدامین راه تو را ببینم...مواظب خودت باش آرام جانم...