خدایا دلتنگشم ... اونم دلتنگمه یا من فقط اسمشو ته فنجونم می بینم...خیلی زجر داره ، درد داره نباشه و احساس کنی سایه اش هر جا همراهته و پا به پات میاد.امشب از راه دور و فرسنگهایی که بین ماست برای هزارمین بار دوباره به خدا می سپارمت با یک دنیا آرزوهایت.اون وقتا آرزویت من بودم ، میدانم حال من یک خاطره تلخ بماند یا شیرین از گذشته ی تو هستم...میدانم رسم عاشق بودن سوختن ونرسیدن است... تحمل میکنم حتی اگر آخر قصه من بد ...من نقاش نقش چشمانت هستم تا ابد...