حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

چی بگم

حال دلت خوب نیست ومن  سردرگمم...نمی توانم کاری برات بکنم...نه اینکه نخوام...ولی کاری در حال حاضر ازم برنمیاد...صبر بر هر دردی دواست...صبر کن من برات درستش میکنم ...باور کن تو غمگین باشی منم غمگینم...بدی رابطه لانگ دیستنس اینه بغلی نوازشی توش نیست که آرومت کنم ...الان یهویی بگی غلط کردی...دلم می خواست  زل بزنم تو چشمات و بگم نکن گریه که گریه تو  غم تو مرا می آزارد امشب حال دلم خوب نیست کسی نیست بپرسد دلم را حال دلم را...طبیب دل بیمارم خود بیمار است... باور کن تو این مدت خیلی از هم فاصله گرفتیم...واین همه فاصله نه برای تو خوبه...نه برای من...می‌دونی چرا؟ به خاطر اینکه هزار فکر تو ذهنمون میاد...مثل تو که فکر می‌کنی من موقع مشکلات کمرنگ میشم...خیلی بهم برخورد...شاید نتوانستم به تعهداتم اون جوری که می خواستی عمل کنم ولی بی مهر و بی فکر نسبت به تو نبوده ام...من سعی ام کردم در حد توانم شاید کم بوده...ازت معذرت می خواهم که اون آدمی که می خواستی باشم نبودم...خسته ام به اندازه همه دوست داشتنت...بده دریای درد باشی به چشم نیایی ...سرت سلامت عزیز جان...

حس قشنگ

داره برف میاد صبح گفتی بهم برف اومده اونجا حسودی کردم...خدا هم دلش سوخت واسم برف بارید...خدا کنه خدا بازم ببینه منو و این حجم تنهایی که با هیچکی پر نمیشه با تو پر کنه...تو رو داشتن نیازه...هیچی تو این دنیا جز داشتن تو خوشحالم نمیکنه...هیچی...ممنون بخشیدی منو...من زبون نفهم...من جز دوست داشتن تو زبانی بلد نیستم...

روزمرگی زندگی

ساعت کاری تغییر دادن نیم ساعت بیشتر باید بمونیم تا خونه میام کلی دیر میشه موندم نماز بخونم  ناهار بخورم یا بخوابم...انگار همه زندگی من تو نیم ساعت بود که به بقیه کارام می رسیدم... اول نماز خوندم بعد نهار و در آخر تا الان خوابیدم...امروز بهت گفتم منو ببخش...خدا کنه منو ببخشی...باور کن مریضم نیاز به روانپزشک دارم دست خودم نیست گاهی وقتا این حالات بهم دست میده که ناخواسته اذیتت میکنم...خدا کنه خدا هم دلش رحم بیاد برای دلم کاری کنه...هیچی برام مهم نیست امروز کلی خسته بودم...الان می خوام برم بیرون حسش نیست یک کاری داشتم باید انجام بدم...داشتم فکر میکردم چکار می‌کنی...هر جا هستی سلامت باشی...دلم می خواد بهت پیام بدم...ولی می ترسم...بهم گفتی پیام نده دیگه بهم دست از سرم بردار...من خیلی تنهام با همه جمعی که تو میگی در کنارم هست...من بدون بودن  تو تنهام...