می خوام دوباره بنویسم شاید کمی تسکین بگیرم... می خوام بگم چرا دنیا ما این جوریه؟ چرا با من با تو بد تا میکنه... بد تا کرد...! چرا بعد این همه آشفتگی و دربه دری همه میگن زندگی کن؟ آخه چه جوری...؟ ما که کاری به کسی نداشتیم... داشتیم نون عشقمون می خوردیم... به قول شما داشتیم زندگی می کردیم... ما که به همون دل خوشیهای کوچیکمون قانع بودیم... چیزی نخواستم از این دنیا... این وسط کی رشته الفت گسست... کی بد شد؟ من یا تو... باشه حتما من بدم که باید بد ببینم... لابد من باید تنها قربونی این عشق باشم... من باید خودمو با این نبودنت تطبیق بدم... من باید از کوچه های اقاقی خاطرات پای پیاده بگذرم... گریه و حسرت تنها در وجوم من ریشه بزنه...جوانیم هم به پای تو در این سرای دلتنگی میگذره... حالا که نیستی می خوام منی نباشه... بی وفایم قطرات اشکهای بیگناهم میباره تندتر از همیشه... کجایی... با که هستی... در خیال چه هستی... خیابان و کوچه ای نمانده که خالی از یاد تو باشه... با هر بار آمدن باران یاد تو بیشتر در فضای تاریک چشمام موج میزنه... قطرات سرشکسته نگاهم با آه و انتظار در قلبم رسوب میکنن... میدونم دیگه بر نمی گردی...
.................................................................................................
پی نوشت: نباید هیچ انتظاری داشت که زندگی به میل ما بگذره... همون بهتر که روال خودش را طی کنه...
(عاشق تنها.شهریور86)
سلام دوست عزیز
وبلاگ زیبایی دارید
خوشحال میشم به من هم سر بزنید
به امید روزهای زیبا
امیدوارم این دلتنگی همیشگی نباشه..
سلام
ممنونم ازت امیدوارم.........
سلام داداشی سیاوش
بازم غمگین؟
بابا کی می خوای دست برداری گلم؟
الهی هر طور دوست داری بشه
بمونی خوب من
دوستدارت..بهاربارونی
سلام
خوب دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ممنونم از اینکه به محفل خودت اومدی پای حرفای تکراریم نشستی
سلام دوست خوبم میلاد مبارک من به روزم پیشم بیای خوشحال میشم
سلام
ممنون
فریادى و دیگر هیچ .
چرا که امید آنچنان توانا نیست
که پا سر یاس بتواند نهاد.
***
بر بستر سبزه ها خفته ایم
با یقین سنگ
بر بستر سبزه ها با عشق پیوند نهاده ایم
و با امیدى بى شکست
از بستر سبزه ها
با عشقى به یقین سنگ برخاسته ایم
***
اما یاس آنچنان توناست
که بسترها و سنگ ها زمزمه ئى بیش نیست !
فریادى
و دیگر
هیچ !
*****
سلام سیاوش عزیز ،
امیدوارم همیشه شاد باشى ... زندگى طبق روال خودش سیر و سفر میکنه ... فقط بشین و تماشا کن .
موفق باشى
سلام.
من آپم خوشحال می شم سر بزنی.
پیروز باشی.
به نام خدا
سلام سیاوش عزیز...خوبی؟
اول از همه عیدت مبارک...
خوش به حالت که با نوشتن آروم میشی من دیگه حتی با نوشتنم آروم نمیشم...
نمی دونم به خدا کارم شده فقط دعا کردن....
همین جوری که نشستم پایه دستگاه اشکام در میاد.....
نمی دونم باز دارم چی کار می کنم....
تا کی قرار این جوری ادامه پیدا کنه همه چیز نمی دونم...
امیدوارم یه روزی همه ماها به اون اوج خوشحالی برسیم...
یا حق!
سلام نسی جوون عید تو هم مبارک تو باید شاد باشی ولی نمیدونم چه جوری شاد باشیم... درست گفتی با نوشتن کمی آروم میشم تو هم سعی کن هیچی تو دلت نگه ندار اشک بریز......... دلت شاد به امید روزی که غمگین نباشی........
سلام وب زیبایی داری از وبلاگ من هم دیدن کن......
سلام خوبی
ممنون من لینکت کردم
به من سر بزن
بای بای...
سلام سیاووش جان
ببخش ظاهرا دفعه ی قبل اسمم را ننوشته بودم .
پهندشت زندگی غیر از خیال آباد نیست
عمر مردم چیست ؟
خوابی -
سهمگین افسانه یی
چیست دنیا ؟ چیست این دیر آشنای زود سیر؟
سرد مهری -
زشترویی-
از وفا بیگانه یی
با همه ی این بی وفائی ها امیدوارم ما برای هم دوستان خوبی بمونیم .
به امیددیدار
سلام مهتاب عزیز ممنونم از لطفت خوب مسلمه که ما دوستای خوبی برای هم هستیم و خواهیم ماند... من اینجا خیلی بیشتر احساس آرامش میکنم در کنار شما عزیزان......... دلت شاد
سلام عزیز
این متن و که خوندم باز دلم گرفت اما پی نوشت رو که خوندم دیدم که درک و قابلیت بالایی داری سیاوش
به خدا امیدوار باش و از زندگی دلگیر نباش
قسمت چیزی نیست که بشه ازش فرار کرد
آپم
سلام
مرسی از حضورت و حرفای قشنگت با همه دلتنگیها خوشحالم دوست خوبی مثل شما دارم
سلام دوست عزیز...
می دونی کاری دیگه نداریم ....شاید برای تسکین این زخم ها باید بنویسیم...شاید نوشتن برای آرام شدن این طوفان کافی نباشه...اما بازم میشه یه خورده آرومش کرد...
نوشته آخرت خیلی زیبا بود...می دونی باید همین طوری زندگی کرد....و تلاش برای رسیدن به هدف ها..
......... دیوار ! .......................
به نام خدا
سلام...
من و با خودت ببر ای تو تکیه گاه من...
خوبه مثل تنه تو با تو همسفر شدن...
من و با خودت ببر من به رفتن قانعم...
خواستنی هر چی که هست تو بخوای من قانعم...
...........................
آپ کردم....
یا حق!
سلام به توخوب ومهربان
ازاینکه هنوزم لطفتون درخصوص حضورتون دروبلاگم شامل حالم هست ممنونم.
اندوهگین مباش . چرا که :
هر اتفاق برایت ، هر خاطره برایت مانند یک رویا هست.
قلبت هر چیزی که بدست آورده بوده از دست داد پس به خاطر عشق دیرینه وماندگارگذشته غمین مباش. وبخوشی یادش کن.
زندگی مانند یک گل ظریف و به اندازه یک روز کوتاه است.
پس اندوهگین مباش وازگریه درون قلبت جلوگیری کن، چرا که زندگی به این اشک هایت نمی ارزد.
هر قطره اشک ، اثرش را بر روی قلبت باقی می گذارد.
زندگی مانند شراب است ، هم نشاط دارد هم سر درد.
زندگی مانند یک گل ظریف و به اندازه یک روز کوتاه است.
امیدوارم بزودی زودنوشته هات رنگ دیگری بگیرن . وخوشبختی رو به وضوح لمس وحسش کنی.
همیشه سرافرازباشی.
سلام سیاوش عزیز ،
خوبى ؟
یک قدم تا مرز کشاورزى با من همراه باش . منتظرت هستم .
سلام خوبی
ممنون که سر زدی
آپ کردی خبرم کن حتما
منتظرتم
بای بای...
سلام ببخشید دیر اومدم خوبی؟؟؟/
خوبه که بهم سر زدی ممنونم
اپدیتم سر بزن
به کدامین کتاب مقدس دنیا
سوگند بخورم؟
که از یاد عاشق واقعی ات
نخواهی رفت
حتی اگر تو را
به آخرین صفحات
تاریخ تبعید کرده باشند
خدایا چه سخت است بی بهانه گریه کردن به ظاهر خندیدن وبه دروغ
فریاد زدن که زندگی شیرین است
.
.
با تمام وجود حست می کنم داداشی
اما چه سود...
دلت شاد
سلام. با مطلبی به نام ((داستانی واقعی از یک زندگی...)) به روزم. دوست خوبم منتظرت هستم.
سلام خوبی ؟ مطلبت چه قشنگ بود
چرا دیگه بهم سر نمیزنی ؟ منتظرتم
سلام به شما گرامی
سرنوشت را باید نوشت نه آنکه قبول کرد .
براستی که سرنوشت از اعمال حال ما ساخته میشود نه از آرزوهای آینده .
و چه بهتر دور اندیشی و بار سفر بستن .
نه حسرت گذشته خوردن و آینده بر باد دادن .
امیدوارم همیشه لحظات بکامت باشه /درپناه حق باشی.
سلام وعاشق باشید.
چند نکته را می]وام برایتان عرض کنم. کسی از شنیدن این حرف ها خوشش نمیاد اما من می گم.
کسانی که آشنای طریقت عشق بشوند ، در دنیا نادرند و بهمین دلیل است ، که انسانها در بیراهه های احساس خود سرگردان وافسرده میشوند . همه کس دوست دارد عاشق بشود و معشوق ومحبوب باشد ، ولی اوّل انسان باید بیدار شود و این هنر عشقورزی را بیاموزد . بشر در خواب غفلت است ولی طالب عشق . به چه دلیل است که تلاشها به جائی نمیرسد ، بخاطراینست که این هنر را نیاموخته است و توان عشق ورزی را در خود زندانی کرده است و خدا و انسانهای دیگر را مقصرمیداند . کسی که بیدار شده است هیچ کس را جز خود مقصرنمیداند و بدان مرحله میرسد که امیال و اعمالش با هم هماهنگیداشته باشند و مجنون دلش را به بارگاه پر شکوه عشق لیلا میرساند
انسان گاهی به حدی متکی به دیگران میشوید که اگر به شما بگویند "خیلی شاد به نظر میرسید" احساس شادی می کنید. تحت تاثیر عقاید مردم قرار گرفتن را متوقف کنید. بهتر است به درون خود توجه کنید، اجازه دهید تا عرض اندام کند. خلاقیت خویش را بفهمید. اجازه دهید حس درونیتان چیزةایی به شما بگوید. به آن اعتماد کنید تا رشد کنید. اگر به آن اعتماد کنید، آن را تغذیه میکنید و قویتر می شوید. حتی اگر چیزهایی را به شما بگوید که شما دوست ندارید آنها را بشنوید آنجاست که شما باید خود را تغییر دهید. خود را بشناسید.
وابستگی ، انسان را از بی نهایت هستی ، به محدوده ای گره می زند، به مانند چشمی که از این همه رنگ ، فقط رنگ سیاه و سفید را ببیند.
وقتی خودت را وابسته به موقعیت یا فردی می کنی، در واقع خود را از موقعیت برتر و آزادی که داری به جایگاه پَست و محدودی تنزّل داده و گره می زنی. خود را شکننده میکنی. افراد و اشیاء دیگر زوال پذیر و رفتنیاند. شغل ، مدرک ، ثروت ، سلامتی ، احساس و ... ، همه تغییر پذیر و از بین رفتنی اند. و هرکس به آنها وابسته باشد نیز رنج فرسودگی ، تنهایی، جدایی و پست شدن را ناچاراً ، همواره با خود دارد.
و اما عشق
عشق فراتر از هر گونه وابستگی هاست. اگر تو به یک نفر وابسته شدی و بدون او می میری ، نام آن را عشق مگذار. مثل نوزادی که به شیر مادر وابسته است ، اگر شیر مادر نباشد کودک می میرد، چون وابسته است. عشق وابستگی نیست که با نبود معشوق ، فرد مردنی شود. اصلاً معشوقی که اکنون باشد و فردا نباشد ، چگونه می تواند عشق ایجاد کند، صرفاً یک نوع وابستگی می آورد. و صد البته هنگام از بین رفتن هم تاثر و اندوه.
آری عشق همیشه رو به تزاید است. عشق آزاد و رهاست و پیرو آن عاشق و معشوق هم چنین اند. عشق ، عاشق را هر روز فربه تر می کند. شادتر می کند. حرکت عشق فقط رو به جلوست. غم و شادی در عشق واقعی ، مساوی و لذت بخش است. معشوق شکستنی نیست، مردنی نیست، پژمردنی نیست ، بی وفا نیست. لذا عاشق هم به همین صورت پایدار ، قوی و رو به رشد است. و بیت زیر نیز توصیف چنین عشقی است.
خالق کوچک درفکر و وجود، ما انسانها هستیم و خوب توجه کنیم که خالق بزرگ و مهربان و بخشنده چه معجزه ها میکند . اگر درد و غمی به ما میدهد برای سازندگی خود ما میباشد ، که بتوانیم ایمانمان را قوی و توکل باو را در کُنه وجود خود جای دهیم و قناعت پیشه باشیم و از بدیها دوری نماییم .انسانی که این مشخصات را داشته باشد از هیچ اتفاقی نمی هراسد . نه آمدن ما باین دنیا بدست ما بوده و نه رفتنمان . ولی این مدتی که در کشتی زندگی قرار گرفته ایم میتوانیم تصمیماتی برای خودمان درنظر بگیریم که هم برای خودمان مفید باشد و بدیگران نیز صدمه ای نزند . و گرنه دچار طوفان دریا خواهیم شد و از آفتاب روشن و گرما بخش و ساحل اطمینان بخش دور خواهیم ماند
سلام دوست عزیز ممنونم از لطفتون که اینچنین مرا راهنمایی کردید درسته همه حرفای شما... ولی ما اینجا هستیم تا حرفای دلمان را بگیم تا فردایی بهتر داشته باشیم و در خاطرات دیروز غوطه ور نباشیم...... دلت شاد
سلام وب خوشکلی شده
سلام . ممنونم که بهم سر زدین . شمام منو ببخشید که دیر دیر میام . دیگه این روزا باید برگردم شهرستان برای دانشگاه . سرم خیلی شلوغه . ارادتمند: ستایش
سلام دوست عزیزم.
من آپیدم. سرافرازم میکنی اگه به من سر بزنی.
بای
بهت تبریک میگم به خاطر وبلاگت عزیزم