حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

روزمرگی زندگی

ساعت کاری تغییر دادن نیم ساعت بیشتر باید بمونیم تا خونه میام کلی دیر میشه موندم نماز بخونم  ناهار بخورم یا بخوابم...انگار همه زندگی من تو نیم ساعت بود که به بقیه کارام می رسیدم... اول نماز خوندم بعد نهار و در آخر تا الان خوابیدم...امروز بهت گفتم منو ببخش...خدا کنه منو ببخشی...باور کن مریضم نیاز به روانپزشک دارم دست خودم نیست گاهی وقتا این حالات بهم دست میده که ناخواسته اذیتت میکنم...خدا کنه خدا هم دلش رحم بیاد برای دلم کاری کنه...هیچی برام مهم نیست امروز کلی خسته بودم...الان می خوام برم بیرون حسش نیست یک کاری داشتم باید انجام بدم...داشتم فکر میکردم چکار می‌کنی...هر جا هستی سلامت باشی...دلم می خواد بهت پیام بدم...ولی می ترسم...بهم گفتی پیام نده دیگه بهم دست از سرم بردار...من خیلی تنهام با همه جمعی که تو میگی در کنارم هست...من بدون بودن  تو تنهام...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد