حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

پدر و‌ دیگر هیچ

امروز از اون روزا هست که بیشتر از قبل دلتنگ پدر شدم...انگار این داغ رفتنی نیست و هر بار که کم میارم شانه قوی و  مهربان پدر را بر سرم ندارم...بیشتر آتیش میگیرم و می‌سوزم...و چون کاری از دستم بر نمیاد خودم باز مجبورم زخمم را التیام بدهم و ادامه بدهم...امروز خسته ام خیلی دلم مرگ می خواد یک مرگ بیصدا...دیگه خسته ام از قوی بودن از کوه بودن...منم آدمم...کم میارم... من درمونده به  وقت خستگیام به کی پناه ببرم...چقدر در رویاهام رویا پردازی کنم که درست میشه...درست که نشد عمر منم هدر رفت...

نظرات 1 + ارسال نظر
حمید چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 11:04 ب.ظ http://hamidhavaeji.blogsky.com

سلام. خدا رحمتشون کنه. روحشون شاد. خدا بهتون صبر بده.

سلام ممنون خدا رفتگان شما هم را بیامرزه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد