حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

آدما هم عوض میشن

هیچ وقت فکر نمی کردم تو منو یک روز پس بزنی...باشه ازت دلگیر نیستم فدای سرت...این قصه سر دراز داره...دعا کن بمیرم ... ای کاش این روز را نمی دیدم... خدانگهدارت .... قول دادم سوهان روحت نشم...نباشم دیگه تا بمیرم...دیگه وصله ی ناجورت نباشم..‌.همه باشن من موجود اضافه ی زندگیت نباشم...جالبه من نباشم...منی که نخواستم خاری تو پای تو بره...همیشه اونی که مهربون ترهست ضربه ی بیشتری میخوره...حالا بماند از کی...از عزیزترین شخص زندگیش...می‌دونی  نمردم توی این هجده سال از نبودنت هایت...از غیبت های مکررت...از بودن های نصفه نیمه ات...از حسادت هایم .‌‌.. از بهونه های دلم برایت...از جوونی هایم بگم که با خیال و خاطرات تو گذشت...حالا به بعد هم از دوریت نمی میرم...مغزم آشفته هست کلمات هم یاریم نمیکن آنها هم با من قهر هستن... گفتم با خودم مرهم دردات باشم نه خود درد باشم.... این خوب نیست منو درد ببینی حالا که دردم پس همون نباشم... منو می بینی به خاطر تو همه چی زیر پا گذاشتم که لحظه ای با تو باشم حتی از دور... ولی تو که نمی خوای منم اصراری ندارم ...فقط حالم بده درست مثل لحظه ی اول رفتنت ...از خدا می خوام برات بهترین ها بباره...حداقل تو به آرامش برسی...وجدانت آسوده باشه...نترس دعا خیرم بدرقه ی راهت است...خودخواه نبودی ولی شدی..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بازم میگم همه این گلایه ها کردم فدای سرت...فدای نگاه چشمان نافذت ...برای همه باش شاید اونا قدر تو رو  می‌دونن من لیاقت تو رو از همون اول نداشتم وصله ی ناجورم ...



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد