حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

امید واهی

خسته ام از قوی بودن... خسته از انتظار...خسته از  امید واهی...زندگی میگذرد با همه هم و غمش...یار دیرین هم مرهمی بر زخمه ی دلم نیست...امشب حال دلم با غم چشمانت کوک هست...در عمق چشمانت غمی نهفته ولی این غم را از من که زمانی عاشقت بودم  و هستم پنهان می‌داری ...گفته ای: دیگر من به وصل فکر نکنم....رسیدنی در کار نیست...آری میدانم تو دیگر نه آنی و من هم دیگر هر چه باشم دیر است برای دوست داشتن و خواستن تو...تو سرنوشتت را پذیرفتی و من هم باید قبول کنم که تو دیگر برایم نیستی...عشق در بعد معنوی در درونم جریان دارد تا بمیرم ولی چه فایده و حاصل از سراب بودنت..امشب تصمیم گرفتم به خدا بسپارمت همانند همیشه تا نگه دارت باشد و بس...دیری است دیگر تو را از خدا نخواسته ام و دعایم هم بدرقه ی راهت بوده و گفته ام خدایا عاقبت به خیری نصیبش بگردان...نصیبمان بگردان...

نظرات 1 + ارسال نظر
فاضله پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 10:24 ب.ظ http://golneveshteshgh.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد