بازی سرنوشت

 

سلام این بار از قلبی دلتنگ نوشتن خبری نیست گرچند دلتنگی همراه همیشگیمه.. این بارمیخوام این آپدیت جدیدم متفاوت باشه. دوست خوبم *سکوت دیوار* منو به یک بازی دعوت کرده که به نظر من جالبه و من با کمال میل شرکت می کنم شاید برای شما دوستانه گلم هم جالب باشه و  بیشتر راجع به یه عاشق بدونید...

1- خودت را معرفی کن:

یه عاشق تنهام که اسم خودم را هم کم کم  دارم فراموش میکنم... 23 که تازگیا + 1 شده... ولی هر جا خودمو 23 معرفی می کنم انگار از بزرگ شدن خوشم نمیاد آخه انتظارا از آدم بیشتر میشه... از وقتی که خودم شناختم خیلی نامردی دیدم... بد جور شکستم... از چه کسایی که نارو نخوردم... ولی هنوزم هستم در اوج بی کسی و نا امیدی... یه نقطه ضعف هم دارم اونم اینه که زود به هر کی اعتماد میکنم... (شاید بیشتر به خاطر این پشت پا خوردم) از دروغ گفتن بیزارم همیشه سعی میکنم حرف دلمو رک بزنم و اگر نتونستم بهترین راه سکوتمه... اهل غرور نیستم ولی در مقابل کسانی که غرور داشته باشه کم نمیارم... چون این دوره را خیلی وقت پیش پشت سر گذاشتم... تا جایی که در توانم باشه به کسی که واقعا نیازمند کمک باشه کمک میکنم.(ولی خدا هیچ انسانی را محتاج دیگری نکنه)  تنهایی را بیشتر ترجیح میدم تا در میان جمع بودن...(ولی در جمع وبلاگیها و دوستان دنیای مجازیمون آرامش خاصی دارم چون واقعا به نظر من در اینجا بی وفایی و ریا کمتر به چشم می خوره یا اصلا نیست...)

 

2- فصل و ماه و روزی که دوستش داری:

فصل بهار را دوست دارم نه به خاطر زیبایش به خاطر تولد عشق نافرجامم... به خاطر روزای آبی عشق...*روزایی که به آسانی رفتند و برنگشتند*

 ماه و روزی که واقعا هنوزم دوسش دارم 15 اردیبهشت 1383روزی که به معنای واقعی با عشق آشنا شدم... عهدی بستیم در رویاهامون که گسستنی و شکستنی نبود اما افسوس عهدمان با رفتن او شکست و از هم گسست... تنها در یاد من ماند آن عهد دیرین...

 

3- رنگ مورد علاقه:

خوب مشکی رنگ عشقه مثل رنگ چشای مهربونت البته خودمونیم سفید هم بد نیست.

 

4- موسیقی مورد علاقه:

سیاوش گوگوش که جای بحثی نیست محبوب همه عاشقا من جمله من هستن ولی در مورد بقیه خواننده ها به ترانه ای که میخونه  خیلی بیشتر اهمیت میدم نسبت به موزیک و صداش... هر کی قشنگ و  خارج از شعرنخونه... مثلا این جور آهنگها : اون که یه وقتی تنها کسم بود... تنها پناه دل بی کسم بود... تنهام گذاشتو رفت از کنارم... از درد  دوریش من بی قرارم... خیال می کردم پیشم می مونه ترانه عشق واسم می خونه... خیال می کردم یه هم زبونه... نمی دونستم نامهربونه..............!

خلاصه تو این مایه ها... کلی حال میکنم توی اوقات تنهایی با این جور آهنگها.

 

5- بدترین ضد حالی که خوردم:

ضدحال! تا چی باشه و در چه شرایطی برام پیش اومده باشه... ضد حال خورده روزگاریم... ولی یکیش که خیلی جگرمو سوزوند... که اینجا براتون می گم: چند روز بود از الهه عشقم بی خبر بودم نمی دونستم کجائه و چه کار میکنه... تا اینکه یکی از دوستام یا بهتره بگم نارفیقانم به موبایلم زنگ زد و گفت آی عاشق کجا کاریی اونی که دوسش داشتی دو روزه ازدواج کرده و تو بی خبری... تازه بی جای دلداری دادن(گر چند انتظاری هم از کسی نداشتم) گفت: اینه آخر و عاقبت عاشقی... انگار اون لحظه زمین زیر پام خالی شد... سقف آسمون بر سرم آوار شد... انگار واسه من قیامت زود هنگام شد... چشمام هیچ جا رو نمی دید... واسه یه لحظه انگار قلبم دیگه نمی تپید... منم تک و تنها گنگ و مبهوت مونده  بودم وسط یه برهوت خاطره و ناباوری... باورم نمیشد این بشه آخر قصه من... نمیدونم... حتی فکر کردن به اون روز و روزهای بعد اون حالمو بد میکنه... بگذریم...

 

6- بزرگترین قولی که داده ام:

همیشه سعی می کنم به کسی قول ندم... یادم نمیاد قول داده باشم...

 

7- بهترین خاطره زندگیت:

خوب اگه این روزای بی خاطره ام را از بقیه روزای زندگیم فاکتور بگیریم خاطرات قشنگ هم داشتم ولی انگار به همون شیرینی که بودن حل شدن... همانند افتادن  یک تیکه قند توی چای... نه توی استکان چای توی روزگار...

 

8- بدترین خاطره زندگیت:

به شماره 5 مراجعه شود... بدترین و ضدحال ترین خاطره عمرم که میدونم تا سالهای سال در ذهنم هست...

 

9- شخصی که بخوای ملاقاتش کنی:

آره هست کسی که بخوام برای یک لحظه حتی از دور ببینمش( همونی که به خاطر اون در به در روزگار شدم... همونی که به خاطر آتش عشقش اینجام) ولی افسوس که بین ما فاصله کهکشانی حکمفرماست..........


10- برای کی دعا می کنی:

 برای کسانی که فکر میکنم هوامو دارن.......... کسایی که برام دعا میکنن...

برای درمونده ها...

 

11- به کی نفرین می کنی:

نفرین! اصلا با ذاتم سازگار نیست. ای اگه اهل نفرین بودم حالا اینجا نبودم...

خدا خودش...

 

12- وضعیت در ده سال آینده:
من فکر کنم خیلی تغییر کنم اگه تا ده سال دیگه زنده باشم خیلی هدفهای ناتموم دارم.


13-  حرف دل:

حرف دلم: ای کاش آدما رو اون جوری  که واقعا بودن می شناختیم نه از روی نقاب...

<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>

پی نوشت: خوب من در اینجا با احترام به همه دوستان پیشکسوت از بهار بارونی عزیز دعوت می کنم در این بازی شرکت کنه... البته اگه خودش مایل باشه.

دلتون شاد...