باری دیگر به یادت افتاده ام... دوباره نبودنت عذابم می دهد... به من نگو دیگر دیر است برای با هم بودن... بهم نگو دیره برای لمس تن تو... بوسیدن و بوییدن تو... نه انگار باید یاد و خاطره ی تو را در گورستان خاطراتم دفن کنم... قلبم سکون ماند با رفتنت... ایستگاه انتظاری که غیر لوکوموتیو عشق تو دیگر قطاری را به دریچه قلب و پنجره چشمانم راه نداد... بس است عاشق ساده لوح یاری خواستن از یار دیروز... خسته ام از این تکرار مکرر بیهوده زیستنم... دق کردم... خوبرویان را با ما رسم وفا نیست... اگر نمی دانستی بدان دیواره های غبار گرفته ی سلول دلم از اسم تو پر شد... گرمی نگاه نافذت با همه ناملایمات در خاطر بی خیالم مانده... سفرت به خیر... شوق نگاه خسته ام را ندیدی هرگز... حسرت بی اندازه ام را درک نکردی... خیال بازگشت نداری... دلتنگتم... به عهد و پیمان شکسته و گسسته مان خسته ام از این چشم انتظاری... بیا و برای آخرین بار مرا در بر خویش بگیر تا دل دیوانه و بی تابم از این بلاتکلیفی رها شود... شاید در این فکر هستی برای با هم بودن دیر است... آری خیلی دیر است یار دیروز...
سلام دوست من.
ممنونم که به وبم اومدی.متن زیبایی رو انتخاب کردی.با روحیه الان من هم سازگاره.
بازم بیا و بهم سر بزن.راستی میلینکمت.اگه دوست داشتی منو بلینک.
منتظرتم.
سلام من باید از شما ممنون باشم که دعوتم کردی و با وبلاگ شما آشنا شدم چشم الساعه می لینکمت ممنونم
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سیاوش جونم کجا بودی
وای خدا جونم خیلی خوشحالم اومدی
سلام گلم منم دلتنگ تو و اینجا و بقیه دل سوختگان عاشق بودم مهم اینه الان هستم با دست پر برگشتم
اگر نمی دانستی بدان دیواره های غبار گرفته ی سلول دلم از اسم تو پر شد...
دل نوشته ات مثل همیشه حرف نداره عالی بود
دلم خیلی گرفته ..
حرف دلت حرف دل خیلییاست
افسوس
دفتر شعر مرا باد بههم ریخت و رفت
باد، این قالب آزاد، بههم ریخت و رفت
لب گشودی تو و این کلبه درویشی را
جمله «خانهات آباد» بههم ریخت و رفت
کیش تو نابترین لحظه رودرروییست
شهر را آنچه که رخ داد بههم ریخت و رفت...
دست بر گردنم انداختی و فهمیدم
بید را شاخه شمشاد بههم ریخت و رفت...
لای تقــــــــویم دلــــت
یه گـــــــل لالـــــه بذار
تازه شــــو، غنـچه بده
زیــــــــــر بارون بــــهار
پر بکــــــش تا آسمون
بــــال ابـــــرا رو بـــگیر
دیـــــگه اینجا برنـــگرد
دوباره میــشی اسیر!
به پرســــتوها بـــگـــو
زود بـــه خــونه برسـن
بگـــــــو آواز بخــــــونن
غنـــــچه ها دلــواپسن
توی لحظه های عشق
واســه من تــرانه باش
گل بـــده مثــله بهــــار
شـــوق عاشقانه باش
دستــــاتو بــده به من
مهرو از دلـــــم بچـین
تو چشـــــام نگاه بکن
عشقو تو چشام ببین
نه گلم تو هر چی دوست داری بگذار اصلا جای اسمت یه شاخه گل بزار شرمنده ام می کنی با این همه لطفت
سلام وبلاگ تون خیلی زیباست
امیدوارم موفق باشید
راستش یکی از دوستام آدرس وب تون دادن خوشحال میشم به کلبه ی منم سری بزنین
ممنون از حضورتون
سردم است ودیگر"دوستت دارم"توهم گرمم نمی کند...
وبتون واقعا قشنگه[گل][گل][گل][گل]
اگه به من سر بزنید خیلی خوشحالم می کنید[قلب][قلب][قلب]
سلام گلم ممنونم از حضورتون چشم میام
سلام عزیز ممنون که بهم سر زدین اگه مایل به تبادل لینک هستی منو با نام دل باران دیده ی مــــــــن بلینک وبعدبگو باچی بلینکمت مرسی؟
سلام ممنونم از حضورت لینکتون کردم و ممنونم از غوغا عزیز که شما را با من آشنا کرد
سلام سیاوش جونم خوووووووووووووووووووووووووبی
میشه زور زود آپ کنی..........................
شایلین از دوستای من بود خیلی دوست داشتم به وبت سربزنه ازش خواستم بیادببخشید بی اجازه مهمون دعوت کردم.......
چشم گلم و ممنونم باز به خاطر مهمانت... در ضمن این سرای دلتنگی صاحب نداره و متعلق به همه عزیزان مخصوصا برای تو تا هر وقت دلت بخواد هست
به نام خدا
سلااااااااااااااام خوبی عزیزم؟؟؟
چشم حتمااااااااااااااااااااااا
واااااااااااااااااااااااااااااااای به احتمال زیاد اسفند برمیگردم ایران.....
سلام گلم شاد بون تو آرزومه ای دوست
راستش امروز یعنی الان داشتم نوشته های شنبه 2 دی ماه سال 1385 تونو میخوندم...............
دلم خیلی گرفت خیلی
بمیرم چرا غصه؟ درس بگیر از زندگی دوستت .خودم هم که تلنگری به گذشته زدم حالم بد شد دلم گرفت هم از زمین هم از زمون... باید توی این روزهای باقی مانده بی خاطره زندگی ام قوی بود مصمم و بردبار.
سلام دوست عزیز
بسیار زیبا بود[گل]
خوشحال میشم سری به منم بزنید
این وبلاگمه ftmh2010.blogfa.com
فقط زیبا بود؟ همین دوست من