باز دلی پر از حرفای نگفته... باز کاسه ی چشمی لبریز از شبنم... ترنم موسیقی آرام جا مانده از ماضی روزگارم... چشمانی خیره به راه سفر... اتاقی گرد و غبار گرفته از عطر خاطرات... هق هق گریه ای بیصدا در اوج دلتنگی... پنجره ای نیمه باز رو به فرداهای نیامده... وزیدن موسمی سرد از گذشته ها نا متناهی... جوانی دل پیر که در ابتدای راه زمین گیر شده... انتظاری واهی با امیدی بی امید...فراموشم نکن... منی را که در گذرگاههای زندگی پلی برای آمد و شد تو بودم... نازنینم بهترینم باورم کن... با قلب تازه سنگی شده ات باور کن بدون تو تنهاترین و بی کس ترین مخلوقاتم... دلهره ی گنگ که لحظه ای ازم جدا نیست... رفتن تو حادثه کبیری بود... بی تفاوتی تو هم دروغه؟ هنوزم که هنوزه در بهت معصومانه ای فرو رفته ام از هجرت تو... چطور میشد این فاصله ها هیچ وقت به وجود نمی آمد... چی میشد سرک توی سرنوشت من نمی کشیدی... من نمیدانم چه بگویم در این ماتم کده ایستگاه انتظار... من آخر در اینجا می میرم... نه من باید بمانم تا طلوعی دیگر... من می مانم در این سرای دلتنگی وتا ابد ترانه ی عشقم را برایت می سرایم و با بغضی شکسته در صدام تو را به دست روزگار می سپارم... ای الهه رویاهای نا تمام من هنوزم توی رگام ذرات باقیمانده از عشق تو داره جوشش میکنه... کار من شده از یک سپیده تا سپیده دیگر چشم به راهی که بی من رفتی دوختن... نه اینکه انتظار بازگشتت را داشته باشم... شاید هم...! نمیدانم...؟ خیلی خسته ام... خسته از آدما... خسته از انتظار سایه ها... خسته از زیر و رو شدن احساسها... خسته از آه ها... عاقبت من به پایان خواهم رسید ولی تو همیشه در ژرفترین احساسم گمی... شاید آمده ای... شاید... ولی نه دیگر برای دیدار من... نمی دانم...
سلام بد نبود خیلی احساساتی نوشتی به هر حال بد نبود به من هم سر بزن نظر هم بدی
سلام دوست گلم امیدوارم در این وب هم موفق باشی
نوشته بالا هم قشنگ بود فعلا خدانگه دار
مرسی جالب بود تنها
سلام
معلومه بد خرابی...چرا نمیشه فراموش کنی....چرا زمانی که فراموش می شیم یاد نگرفتیم فراموش کنیم...
سلام دوست خوبم آره باید فراموش بشیم فقط باید بشکنیم دم نرنیم........ تا کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به مناسبت روز تولد حضرت فاطمه الزهرا 3 شاخه ی گل تقدیم میکنم ....
[گل] شاخه ی گل برای شما
[گل] شاخه ی گل برای مادر عزیز و مهربونت
[گل] و آخرین شاخه ی گل تقدیم به تمام مادرهای دوست داشتنی این دنیا
سلام
خوبی
کجایی
دلم به تنگ اومد
سلام . خوبی ؟ وبلاگ قشنگی داری خوشم اومد . راستی منم به روزم . یه داستان دو قسمتی نوشتم به نام کنکور مرگ . خوشحال میشم بی یای و نظر خوشگلت رو بگی . مرسی . موفق باشی
سلام
ای کاش سرنوشت جز این می نوشت
متن زیبایی بود
آدرس لینک رو هم گذاشتم
موفق باشی
سلام
نمی دونم چی بگم...خیلـــــــــــــــــــی غمگین نوشته بودی
اشکمو در آوردی...
امیدوارم روزی این غم به پایان برسه..
دلت شاد
سلام
وبلاگ خوبی دارین
مطلب زیبا و غم انگیزی بود
سر بلند باشی و پیروز
سلام ممنون از حضورت
سلام
خوبین؟
ممنون که اومدی پیشم دوباره بهم سر زدی . خوشحال شدم .
دلتنگی هم که همیشه هست با ما !!! اما چه میشه کرد !!!
مطمئن باش و برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی
به من و عشق پاکی که پر از یاد تو بود
و به یک قلب یتیم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود